زندگی من☆ علی جانم

اوایل بارداریم

1397/3/12 12:34
نویسنده : ثریاجان
367 بازدید
اشتراک گذاری

گویند سلام طلائی ترین کلید برای صعود به تالار آشنایی هاست پس صمیمی ترین سلام تقدیم تو باد سلام برتو که محکوم به دوست داشتنی ...

دوماه از زندگی مشترک من پدرت میگذشت که فهمیدم باردارم اما شک میکردم چون مخفیانه قرص استفاده میکردم پدرت صبح ازمحل کارش اومد گفت حاضر شو بریم ازمایش بدی خودم میترسیدم نکنه جدی باردار باشم ازمایش رو دادم گفتن ۴۵ دقیق امادست رفتیم یه پیتزایی خوردیم به پدرت گفتم اگه هیچ وقت حامله نشم چیکار میکنی ؟گفت تنهات نمیزارم حتما حکمت خداست اما من هر چی از خدا خواستم بهم داده میدونم یه پسرم بهم میده وقتی جواب ازمایش رو گرفتیم هیچوقت فراموش نمیکنم چقدر خوشحال شده بودانگار تو اوج خوشبختی بود ماه چهارم بودم که رفتیم برای تعیین جنسیتش باهم شرط بسته بودیم وقتی سونوگرافی گفت هیچ مشکلی نداره و پسره ..پدرت از خوشحالی گریه کردخیلی خوشحال شده بود با وجود قرص هایی که خورده بودم سالم بودی

 ☆97312 ۲۵ هفته بارداری هستم وقتی حرف از جدایی میزنم پدرت گریه میکرد و هزار جور فکر خیال در حالیکه من بخاطر ازادی میخواستم تنهاش بزارم وگرنه منم بعد شروع زندگی خیلی دوسش دارم دیشب موقع افطاری گفتم اگه دیگه نزاری تنهایی برم بیرون اگه نزاری اینده کار کنم دیگه نمیخوامت کارت ملی شناسناممو مخفی کردی منو به زور نگه داشتی اسمش عشق نیست عشق معشوق رو زندانی نمیکنه ازاد میزاره مطمن میشه که هیچ وقت بهش خیانت نمیکنم درسته گذشته خیلی بهت بد کردم که هیچکس هیچی نمیدونه نشست گریه کرد که همیشه فکرت جدایی ولی ن واقعا پدرت رو دوست دارم گفت بازم ازادت میزارم اما.... نمیدونم تو دلش چی میگذره اما من باردارم پدرت رو تنها بزارم کجا برم  خیلی عذاب وجدان میگیرم که گاهی اوقات واقعا خیلی اذیتش کردم خیلی کاش حلالم کنه  فقط خدا میدونه چی کارا کردم ...از خدا میخام فقط کنارمون باشه و همیشه دوستمون داشته باشه   از امروز تصمیم گرفتم دیگه هیچ وقت ماجرای طلاق رو وسط نکشم ● خدایا ارومم کن 

ساعت 13

پسندها (15)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

مامان صدرامامان صدرا
14 خرداد 97 15:20
سلام دوست عزیز پستتون رو خوندم واقعا موهای تنم سیخ شد شما چرا به فکر جدایی هستین به خاطر آزادیتون؟ خیلی معذرت میخوام ولی خوب نیست در زندگی مشترک همش از طلاق خودشم که باردارین حرف بزنین 🙏
ثریاجان
پاسخ
دوران مجردی از صبح تادعصر میرفتم سرکار دانشگاه و دوستها
اما الان اون ازادی رو ندارم  سخته برام ...ولی تحمل میکنم ببینم چی میشه 
❤فاطمه جون❤❤فاطمه جون❤
15 خرداد 97 12:56
عزیزم انشاءالله نی نی سالم بدنیا بیاد
این از همه مهم تره
فکر خودتو درگیر نکن تو الان باید به فکر نی نی باشی و استرسی نداشته باشی.
امیدوارم همه ی مشکلاتت حل بشه و نی نی درکنار شما و همسرت بزرگ بشه
امین
ثریاجان
پاسخ
خیلی ممنونم لطف کردی محبت
مامان صدرامامان صدرا
15 خرداد 97 22:13
دقبقا موافقم با گفته شما دوست عزیز انشالله هر چه زودتر با شرایط جدیدتون وفق بدین 🤗
 
ثریاجان
پاسخ
تشکر مامان صدرا 
مامان ارشیا و پانیامامان ارشیا و پانیا
17 خرداد 97 12:37
دوست عزیز مطمئن باشید بهترین تصمیم دنیا رو گرفتید ولی به شرطی که روش وایسید. چون پای زندگی یه موجود زنده دیگه درمیونه. انشالله که خدا خودش بهتون صبر و طاقت بده که زود با این شرایط جدید کنار بیاید. ولی به نظرم شیرینی داشتن بچه سالم و یه مرد وفا دار قابل تعویض با هیچ ازادی و هیچ دوستی نیست.
ثریاجان
پاسخ
ممنونم از راهنماییت عزیزم
مامان شهلامامان شهلا
23 خرداد 97 15:47
انشاالله خدا بهتون آرامش بده و مشکلتون هرچه زودتر حل بشه
امیدوارم گل پسرتون هم به سلامتی دنیا بیاد

خوشحال میشم به وبلاگ دخترم الهه بیاین و ما رو لایک کنید و برامون نظر بذارید   ممنونم
ثریاجان
پاسخ
محبت
مامان عفیفهمامان عفیفه
27 خرداد 97 20:46
سلام
ان شاءالله عاقبت بخیر باشید و خوشبخت
میشه آخرین مطلب وبلاگ دخترمو پسند کنین ؟
ثریاجان
پاسخ
چشم عزیزم